gl/l (1135)
gl/l (1135)
مظلومی به درازای تاریخ و پهنای گیتی
انسانی در میان دو دیوار بلندِ تحجّر و تمدن کاذب.
محبوسی در اعماق دو زندان: ندان جاهلیت و زندان بردگی مدرن
اسیر دو کمند: کمند اوهام و خرافات و کمند تعمت و افتراءآت.
مقهور دو فرهنگ، فرهنگ جاهلی و فرهنگ کلمات فریبنده به نام آزادی و بعنوان علم و تمدن و تساوی حقوق.
و بالاخره فریادگری بدون فریادرس! و مجرمی بدون ارتکاب جرم،
مظلومی به ظلم مضاعف و محروم از حقوق زندگی صحیح!
این عبارت های رقت انگیز تصویر کوتاهی است از وضع زنان در سطح پهناور جهان؛ و ما برای اینکه «دیدگاه اسلام دربارة زن» را بهتر درک کنیم و چهرة زن در قرآن مجید و در عصر نبوت و در فرهنگ اهل بیت عصمت (ع) را ببینیم، لازم است دور نمایی از تاریخ بشری در رابطه با زن را مورد توجه قرار بدهیم:
تارخی غم انگیز و تأسف بار
در «چین قدیم» پاهای دختران را از کودکی با باریکه ای از پارچه می بستندو در قالب فلزی قرار می دادند تا کوچک بماند و جذاب جلوه کند به همین جهت ، زن چینی با پیمودن مسیر کوتاهی خسته و عرق ریزان از نفس می افتاد و از حرکت وا می ماند.
برای زن چینی ازدواج نوعی معامله بود که والدین دختران خود را به هر کسی که می خواستند در برابر دریافت هدیه و پول تسلیم می کردند.
دختران از تحصیل علم و سواد محروم و ممنوع بودند و همیشه مورد ضرب و شتم و اهانت پدران و شوهران خود واقع و به کارهای سخت واداشته می شدند.
در هندوستان ، زن موجود طفیلی برای شوهر محسوب می شد و برای او بعد از مرگ شوهر زندگی را جایز نمی شمردند و زن را در روز چهلم شوهر در آتش انداخته می سوزاندند و بهترین زنان ، زنانی بودند که پس از مرگ شوهرانشان ، خود را در آتش بیندازند و بسوزانند.
و در مصر هرگاه آب رود نیل کم می شد دختر جوانی را زینت کرده در میان رود نیل می افکندند و غرق می کردند تا آب نیل زیاد شود.
در جزائر آفریقا زنان را مانند حیوانات، گلّه گلّه در معرض فروش در می آوردند.
در کلده و آشور رسم شوهر دادن دختران ، به این ترتیب بود که آن ها را به بازار برای فروش می بردند.
در جزیرة العرب وجود دختر در یک خانواده ننگ بزرگی محسوب می شد و زنی که فرزند اولش دختر بود قدم او را نامبارک می دانستند.
قرآن مجید وضع عربستان را با این عبارت بیان می کند:
؟
یعنی : هنگامی که به یکی از آن ها این بشارت می رسید که نوزاد دختری برای تو پا به عرصة وجود گذاشته است چهره اش از شنیدن این سخن ، سیاه می شد و خشم و ناراحتی در نهادش موج می زد و از شرم و خجالت خود ، از مردم دور می شد؛ یا آن دختر را با خواری و ذلّت نگاه می داشت و یا در خاک پنهانش می کرد؛ آگاه باشید که این ها قضاوت و دید بسیار بدی دارند.
و نیز گفتار قرآن حکیم: «؟
یعنی : هنگامی که دختران زندة در گور مورد سؤال – از طرف خداوند قرار بگیرند که به چه گناهی کشته شده اند؟
در همین رابطه است.
در ممالک به اصطلاح متمدن آن روز هم، کاری که نسبت به زنان انجام می دادند کمتر از ملت های وحشی نبود:
در روم زن از حق ارث به کلی محروم بود و همچنین در برابر ظلم و تجاوزی که نسبت به او انجام می شد – اعم از تجاوز مالی و غیر مالی – حق مراجعه به دادگاه و دفاع از خود را نداشت.
رومیان ، اساساً فقط برای مردان، روح انسانی قائل بودند و می گفتند ک زن دارای روح انسانی نیست.
در یونان ، زن را موجودی پست و پلید و شیطانی می دانستند.
در ایران هم رفتاری که با زن انجام می شد از رفتار ملل دیگر بهتر نبود.
نویسنده کتاب زن در حقوق ساسانی در کتاب خود می نویسد:
در امپراطوری ساسانی – بنابر قوانین متداول از قدیم – «زن» ، «مشخص» فرض نمی شد بلکه او را «شیء» ای می پنداشتند؛ به عبارت دیگر زن، شخصی که صاحب حق باشد به شمار نمی رفت، بلکه چیزی بود که می توانست مملوک کسی شناخته شود.
در کشورهای «اسکاندیناوی» یعنی سوئد، نروژ و دانمارک ، زن به طور کلی از حقوق اجتماعی و حق ارث محروم بود.
و در فرانسه در سال 586 میلادی پس از بحث های فراوان به این نتیجه رسیدند که زن نیز انسان است ولی برای خدمتگزاری مرد آفریده شده است.
در قانون مدنی ناپلئون و قانون قدیم فرانسه برای ارث بردن زن، شرائط بسیار زیادی را معتبر می دانستند که در نتیجه نود درصد زنان فرانسه از ارث محروم می شدند و در استرالیا و جزائر اقیانوسیه و آفریقا «زن» را در ردیف حیوانات اهلی که از آن ها برای به دست آوردن منفعت و سود بیشتر باید بهره گرفت می شمردند و برای او زندگی طفیلی قائل بودند.
کلام علاّمه طباطبائی
استاد بزرگوار ما آیت الله طباطبائی – اعلی الله تعالی مقامه – پس از اینکه نمونه هایی از رفتار ممالک و جوامع مختلف با «زن» در سطح جهان و در اعصار مختلف را نقل می کند می گوید: از آنچه که ذکر شد این نتیجه به دست می آید که:
معتقد بودند «زن» انسانی است در افق حیوانات (انسان درجة دوّم) که اگر او را آزاد بگذارند هرگز از شر و فساد او ایمن نمی توان بود و لذا باید همیشه تحت مراقبت باشد و در زیر چتر تبعیّت از مرد زندگی کند.
زن را جزء جامعه انسانی نمی دانستند و او را مانند «مسکن» و «غذا» شیءای می دانستند که جزء لوازم زندگی جامعه است.
برای «زن» هیچ نوع حق اجتماعی که به نفع او باشد قائل نبودند.
رفتار آن ها با «زن» بر اساس غلبة قوی بر ضعیف شکل می گرفت و زن ها را برای انجام کارهای زندگی خود استخدام و به آن ها بعنوان یک خدمتگذار نگاه می کردند.
سپس اضافه می کند: این ها که ذکر کردیم دیدگاه ملّت های غیر متمدّن بود و امّا ملت های متمدن علاوه بر آنچه که گفته شد، می گفتند: «زن» خلقتاً ضعیف است و هرگز نباید دارای استقلال باشد و از شرّ و فساد او هیچ وقت نباید ایمن بود.
بحثی در ریشه یابی این مظلومیّت
از آنچه ذکر شد این مطلب مسلّم گردید که «زن» در طول تاریخ قرون و اعصار متمادی، در سطح همة عالم مورد ظلم و فشار و سرکوبی قرار گرفته و شخصیت او مورد هتک احترام واقع شده است و در هیچ عصری از چنگال ظلم رهایی نیافته و نفس راحتی نکشیده است.
این نکته را نیز در نظر داشته باشید آنچه که تا اینجا گفته شد تاریخ زن قبل از اسلام است و اما تاریخ و چگونگی زندگی زن، بعد از اسلام را با توفیق خداوند بعداً مورد بحث قرار می دهیم.
اکنون به منظور بهتر روشن شدن مطلب لازم است بحث دیگری را با هدف ریشه یابی این مظلومیّت آغاز کنیم و ببینیم عامل اصلی این مظلومیت چه بوده است؟
قلمرو قدرت و فرهنگ
عامل اصلی «مظلومیت زن» را در دو قلمرو می توان خلاصه کرد:
قلمرو قدرت
مردانی که در اجتماع، حکومت و قدرت را در اختیار داشتند از قدرت خود سوء استفاده کرده، عرصة زندگی را از همه جهت بر «زنان» تنگ کرده بودند و به آن ها فرصت اظهار وجود نمی دادند.
«زن» مظلوم و مقهوری بود که نه در عرصة کار و اقتصاد به او میدان داده می شد که گامی در جهت ابراز استعداد خود بردارد و در رشته ای از رشته های اقتصادی، صنعت ، زراعت و تجارت به فعالیّت بپردازد و نه در عرصه علم و هنر و تحقیق ، قدرت و فرصت اظهار وجود داشت، مکتب ها و مدرسه ها و دانشگاه ها و به طور کلی مراکز علم و تحقیق همه و همه در انحصار ، پسران و مردان بود و زن ها نه در محضر استاد می توانستند بنشینند و نه حق قلم به دست گرفتن را داشتند، زندگی آن ها در زیر چتر ظلم و جهل و گوشة انزوار سپری می شد.
آن ها در صحنة حکومت و سیاست نیز جایگاهی نداشتند نه کسی آن ها را لایق پست و مقامی می دانست و نه کسی به آن ها فرصت اظهار رأی و نظر می داد و اگر مورد تجاوز و ظلم قرار می گرفتند هیچ دادگاهی به حرف آن ها گوش نمی داد و کسی به فریادشان نمی رسید و بالاخره همة سرنوشتشان به دست مردان ورق می خورد و در زندگی خود چاره ای جز تسلیم و رضا نداشتند.
قلمرو فرهنگ
باید توجه کرد که فرهنگ ، نقش مهمی در سازندگی افکار و عقائد مردم دارد و در حقیقت، فرهنگ های ملت ها قالب هایی هستند که طرز تفکرّها و جهان بینی ها و باورهای ملت ها در آن قالب ها ریخته و ساخته می شود.
بر این اساس، در فرهنگ های ملت ها قالب هایی هستند طرز تفکرّها و جهان بینی ها و باورهای ملت ها در آن قالب ها ریخته و ساخته می شود.
بر این اساس ، در فرهنگهای ملت های هان از آغاز، این فرهنگ غلط جا افتاده بود که «زن» ، «انسان درجة دوّم» است و خلقتاً انسانی است در سطح پایین ، حیله گر و بی وفا است ، مایة شرّ و بلا است.
این مطلب به اندازه ای مکرّر در مکرّر در نظم و نثر و ضرب المثلها و حکایتها و کتابها گفته شده بود که در اذهان و افکار عموم جا افتاده و رسوخ پیدا کرده بود، حتی زن ها نیز «خود باوری» را از دست داده و در روح آن ها «خود کم بینی» به وجود آمده، به این مطالب بعنوان یک سرنوشت، تن در داده بودند. در اینجا ما لازم نمی دانیم اینبحث را پیش بکشیم که آیا قلمرو قدرت سازنده و پدید آورندة ، قلمرو فرهنگ است یا بالعکس؟ ولی واقعیّت همان بود که ذکر گردید.
وضع فرهنگ ایران و قضاوت مردم این مملکت قبل از اسلام دربارة زن ها بی اندازه غمبار و تحقیرآمیز بوده است؛ زیرا ادبیات هر مملکتی آئینة افکار و عقاید مردم آن مملکت است؛ بنابر این وقتی که آثار ادبی ای که بعد از اسلام به وجود آمده و مسلماً تعالیم حیات بخش اسلام تا حدی در آن ها اثر گذاشته است نسبت به زنان این اندازه تحقیرآمیز باشد – که ذکر می کنیم و ملاحظه خواهید کرد – پس این تحقیرها و بدبینی ها قبل از اسلام بسیار غم انگیزتر و رقّت بارتر بوده است.
به عبارت دیگر، هنگامی که شعرا و سخن سرایانی مانند سعدی، نظامی، فردوسی و مولوی – که عبارات آن ها بعداً ذکر خواهد شد – با آنکه قرنها بعد از اسلام می زیسته اند و در آن پایه از علم و ادب بوده اند، این اندازه تحت تأثیر افکار جاهلی واقع شده و چهرة زن را مخدوش نشان داده اند، وضع فکر و فرهنگ مردم عادی بسیار پایین تر و بدتر بوده است.
با توجه به این جهات برای ما روشن تر خواهد شد که دین مقدس اسلام جایگاه بلند زنان را در همة ابعاد چگونه روشن نموده و چه تحول بزرگی ایجاد کرده و چه خدمت درخشانی به جامعة انسانیت انجام داده است.
یک فرهنگ غلط و ظالمانه
بالاخره در نتیجه نگرش های منفی و برداشت های بی اساس که کلمات شعرا و ادبا منعکس کنندة آن ها است و ذکر گردید، متأسفانه یک فرهنگ غلط و یک سنت ظالمانه ای به وجود آمد که سراپای آن نگرش منفی نسبت به «زن» بود؛ «زن» را موجودی پست و ناقص و شریر و شوم و منبع فتنه ها و شرور بشری معرفی کرد و تمام بلاها و رنج ها و عقب ماندگی ها که از عصر حضرت آدم ابوالبشر (ع) تاکنون گریبان گیر انسانها شده است را به زن ربط داد تقصیر همة آن ها را به گردن زن انداخت.
محتوای این فرهنگ این بود: حوا که یک زن بود باعث شد که آدم (ع) از میوة آن درختی که از خوردن آن نهی شده بود بخورد و در اثر ارتکاب چنین کاری آدم از بهشت برین اخراج شود و در نتیجه ، او و اولادش در این کرة خاکی گرفتار رنجها و بلاها بشوند. و اگر حوّا به آدم وسوسه نمی کرد آدم در بهشت می ماند و اولادش نیز در بهشت به وجود می آمدند و از نعمت های فراوان بهشتی بدون اینکه با دردسر و رنجهایی که در دنیا می بینند مواجه باشند ، به سر می بردند. و نخستین خونی که در روی زمین ریخته شد خون هابیل بود که به وسیله برادرش قابیل کشته شد و آن هم بواسطه زن بود. و از آن پس چون همة فتنه ها ریشه در مکر و حیلة زن دارد باید در تمام فتنه ها و مصیبت ها که دامن گیر بشریّت شده است، بدنبال رد پای زن رفت.
و «زن» مانند گرگ تیز دندان، کینهجو و مثل روباه ، حیله گر و مانند مار، زهردار است و از صداقت و وفا در او اثری نیست و کار او عهد شکنی است و «زن»، دو رو و دو چهره دارد ؛ ظاهر و باطن او فرق می کند و زن از دند، چپ آفریده شده است و تولد دختر نشانه بدبختی و داشتن دختر علامت ننگ و عار است و کشتن او موجب رستگاری است.
و به «زن» علم و خط نباید آموخت که شرّ دیگری بر شرّش افزوده می شود، و «زن» غیر از خودآرایی هنر ندارد؛ «زن» نظم و انضباط نمی پذیرد و مانند خروس بی محل است. و تعجب نکنید که متأسفانه همه این پندارها در این کتابها موج می زند که باید زدوده شود.
محروم ساختن زنان از علم و کمال
نتیجة این فرهنگ که بر اساس بدبینی و نگرش منفی و تحقیر زن به وجود آمده بود این شد که زنان از ورود به مراکز تعلیم و تربیت دور شدند و در جهل و بی سوادی ماندند و استعداد خداداد آن ها سرکوب شد و قوای فعال وجودی آن ها به سردی و خاموشی گرائید و دنیا شد دنیای مردان که تنها آن ها یکه تاز میدان شدند و در فنون و علوم در رشته های مختلف به مهارتهای قابل توجهی نائل آمدند. و در اثر این جریان نه تنها نصف اجتماع بشری در طی قرون و اعصار راکد و فلج شد بلکه خسارتها و ضررهای فراوانی چه از جهت رشد اخلاقی و تعلیم و تربیت و چه از لحاظ اقتصادی و ثروت مالی و چه از جهت سیاست و مدیریت به مجموع جامعه بشری وارد گردید (و همة اینها بر خلاف اسلام بود).
چه اینکه زنانی که درس نخوانده و از سواد علم و تربیت محروم مانده اند هرگز به ادارة صحیح امور خانه و زندگی و تربیت صحیح و متعالی فرزند خود نیز قدرت نخواهند داشت و روشن است مردانی که از دامان مادران با سواد و تربیت شده برنخاسته اند نمی توانند در راه رشد و ترقی گام بردارند و به تکامل لائق بشری نائل شوند.
البته در این میان بعضی از زنان استثناءاً در خانواده های علمی و اسلامی و یا به طور خود ساخته تکامل پیدا کردند و به ترقیات چشمگیر نائل شدند ولی این ها افراد نادری بودند و بحث ما در وضع نوع جامعه است.
هنوز بقایای بسیاری از این فرهنگ نادرست و ظالمانه متأسفانه بر بسیاری از جوامع حکومت می کند؛ ما برای نمونه س تا از آن ها را ذکر می کنیم:
تولد نوزاد پسر با نشاد و شادی و تولد دختر با سکوت وغم مواجه می شود!
هم اکنون در بسیاری از مناطق دنیا تولد «نوزاد پسر» با نشاط و شادی مواجه می شود و فضای ولادت را نشاد و سرور فرا می گیرد و با گفتن کلمات بشارت آمیز و تبریک و تهنیت ، شادمانی خود را ابراز می کنند ولی تولد «نوزاد دختر» با «دید منفی» مواجه می گردد و اندازه و سکوت بر فضای ولادت سایه می افکند و قیافه ها در هم کشیده و چهره ها عبوس می شود.
این جریانة بقایایی از همان فرهنگ نادرست جاهلیت است که قرآن مجید آن را مورد انتقاد قرار می دهد و می گوید:
هنگامی که به یکی از آنان بشارت تولد دختر داده می شد، چهره اش سیاه می شد و در دل او خشم و ناراحتی پدید می آمد.
این جریان غمبار ، یاد آور رسم عصر جاهلیت است که می گفتند: « ؟؟؟؟؟» یعنی خاک کردن دختران یک نوع کرامت و عزّت است.
دختر کُشی در جاهلیت مدرن
امروز چون در سایة پیشرفت علم پزشکی، تشخیص جنس جنین که پسر است یا دختر امکان پذیر شده است در بسیاری از مناطق به پزشک مراجعه می کنند و در صورتی که تشخیص این باشد که جنین دختر است، متأسفانه به ساقط کردن آن اقدام می نمایند.
در مجله مزین پیام زن می خوانیم:
«بر اساس اطلاعاتی که به دست آمده است در یکی از شهر های آسیایی، والدینی که جنس فرزند آیندة خود را می دانستند هشت هزار مورد سقط جنین وجود داشت که تنها در یک مورد آن ، جنس کودک پسر بوده است».
و نیز می خوانیم:
با استفاده از تکنولوژی پیشرفته در تشخیص جنسیّت نوزاد، مسألة دختر کش – بعد از آنکه تشخیص داده شد که جنین دختر است – در چین شایع است و همچنین موضوع باعث شده است که در چین تعداد مردان خیلی بیش از تعداد زنان باشد!
تعداد مردان آمادة ازدواج در جنوب و شرق آسیا تا سال 1399 به دو میلیون نفر خواهد رسید در حالی که برای آنان همسری یافت نمی شود.
همچنین در مجلة مذکور می خوانیم:
بر اساس یک گزارش تحقیقی که از سوی یک روزنامه نگار در هند انتشار یافته است هند تا آن سوی مرزهای کره هیچ زنی نمی خواهد که نوزاد دختر به دنیا بیاورد، هند و کشورهای فقیر مادرانی که دختر به دنیا می آورند آنچنان مورد بی اعتنایی قرار می گیرند که بسیاری از ایشان از گرسنگی و فقر می میرند.
در «کره» و کشورهای غنی تر ، زنان حامله با استفاده از وسائل پیشرفته پزشکی، جنس جنین را تشخیص می دهند و در صورت دختر بودن، آن را سقط می کنند، این گزارش می افزاید : ادامة این روند موجب خواهد شد کشورهای شرقی آسیا به زودی با کمبود یکصد میلیون دختر و در نتیجه کمبود زن برای ازدواج مواجه شوند.
جلوگیری از رسیدن به کمال ، ظلم است
می دانیم که اساساً هر استعداد طبیعی ، دلیل یک حق طبیعی است. وقتی در نظام آفرینش به یک موجود، استعداد و لیاقت کاری داده شد این به منزلة سند و مدرکی است که او حق دارد استعداد خود را به فعلیت برساند و منع کردن او از به کار انداختن استعداد خود، ظلم است.
بنابر این باز داشتن زن از کوشش های مفیدی که آفرینندة جهان هستی به او امکان آن را داده است نه تنها ستم به زن است بلکه یک نوع خیانت به اجتماع نیز می باشد زیرا او بواسطة به کار بستن استعداد ذاتی خود می تواند به مرتبة مهمی از کمال برسد و در نتیجه افراد دیگری را نیز به سوی کمال و رشد سؤق بدهد و موجب پیشرفت اجتماع بشری باشد.
عامل انسانی ، بزرگترین سرمایة جامعه است؛ زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و این نیروی با برکت بهره مند گردد؛ فلج کردن این عامل و تضییع نیمی از نیروی جامعه ، هم بر خلاف حق طبیعی زن است و هم بر خلاف مصلحت جامعه.
اگر میدان تحصیلی کمال برای زنان نیز فراهم می شد
اگر این ظلم عظیم صورت نمی گرفت و میدان علم و کمال از جهت فهنگ و سواد و از جهت اقتصاد و از جهت سیاست و مدیریت به همان نسبتی که برای مردان باز بود برای زنان نیز باز می شد و به آن ها فرصت و امکان داده می شد و مردان از این دیدگاه به زنان می نگریستند که آنها نیز مثل مردان انسان هستند، به طور مسلم همان طور که از میان مردان در هر عصری هزاران فقیه ، هزاران فیلسوف، هزاران ادیب ، هزاران راوی احادیث ، هزاران طبیب، هزاران جرّاح، هزاران هنرمند ، هزاران نویسنده و مولف و مصنف به وجود آمدند و به جامعه بشری و تمدن و فرهنگ انسانی و اسلامی خدمت کردند و گام هایی در راه علم و هنر و تکامل برداشتند، به همین نسبت هزاران زن در این رشته ها به وجود می آمد و جامعه را روشن می کرد و امروز با این کمبود مواجه نمی شدیم.
چهره زن در قرآن کریم
در روزگاری که در تمام فرهنگهای اقوام و ملل جهان «زن» بعنوان یک «موجود پست» و «طفیلی» و انسانِ درجه دوم مطرح بود و تلخی و محرومیت بر همه ابعاد و زندگی او چه سیاسی، چه فرهنگی و چه اقتصادی سایه افکنده و مورد بدبینی ها و آماج تهمتها بود و از هیچ روزنه ای بر افق زندگی او رشنایی نمی تابید، و همه درها بر روی او بسته بود، خورشید اسلام طلوع کرد و افق زندگی اور ا از کران تا کران روشن نمود و ندای عطوفت آمیز پیغمبر رحمت ، حضرت محمد مصطفی (ص) روح نشاط و امید در کالبد او دمید و راه ترقی و تکامل را به روی او از همه جهت باز کرد.
حضرتش موقعیّت مهم زن در اجتماع بشری و جایگاه بلند او و شایستگی ها و استعدادهای فراوانی را که دست آفرینش در وجود این موجود بدیع قرار داده است را گوشزد کرد و آیه هایی از قرآن مجید را در رابطه با معرفی مقام مهم زن و ارزش والای او برای مردم بیان نمود.
زن را بعنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایستة همه کمالات و کرامت های انسانی است و شایستگی خلیفة الهی بودن را دارد معرفی کرد.
هرچند همة آیات قرآن مجید برای راهنمایی راه زندگی انسانها – مرد و زن – نازل گردیده است ولی به مناسبت بحث ما که موقعیّت زن از دیدگاه قرآن است می توان آیات مربوط به این بحث را در پنج موضوع خلاصه کرد:
آیات مربوط به جایگاه انسان در عالم هستی
آیاتی که دلالت بر این مطلب دارند که انسان در عالم آفرینش موقعیت مخصوص و جایگاه بندی دارد. انسان خلیفه خدا در روی زمین و مخلوق ممتاز و مورد تکریم خداوند است.
خداوند کریم سقف آسمان را برای خاطر انسان برافراشته و بساط زمین را زیر پای او گسترده، ابرها از آسمان برای خاطر انسان باران فرو می ریزند و زمین میوه های گوناگون پدید می آورد، خورشید و ماه و دریاهای متلاطم و مواج و نهرهای روان به نفع انسان به چنبر تسخیر کشانده شده است و وجود ظلمت آرام بخش شب و چهرة پرفروغ روز برای انسان است.
و بالاخره ابر و باد و مه و خورشید همه و همه کمر خدمت برای انسان بسته اند و روشن است که در این قبیل آیات که مربوط به عظمت و موقعیت ممتاز انسان در عالم هستی است محور و مدار انسان چه مرد و چه زن.
و در این مورد توجه به مضمون همین یک آیه کافی است:
؟
یعنی: «ما فرزندا آدم را گرامی داشتیم و آنان را بر صحرا و دریا مسلط ساختیم و از غذاهای پاکیزه برای آن ها روزی فراهم کردیم و آن هخا را بر بسیاری از مخلوقات خود فضیلت و برتری بخشیدیم.
خلقت ممتاز انسان چه مرد و چه زن
در قرآن مجید آیات فراوان از خلقت ممتاز انسان سخن می گوید و معلوم است که در این دسته از آیات نیز محور و مدار انسان است چه زن و چه مرد و ما برای نمونه 2 مورد را ذکر می کنیم.
الف- ؟
سوگند به جان انسان و آن پروردگاری که آن را کامل و مرتب آفرید و بر اساس فطرت ، راه گناه و انحراف و راه تقوا و پاکی را به او نشان داد، هر کس که نَفس خود را تزکیه کرد و پاکیزه ساخت رستگار شد و هر که آن را آلوده کرد به خسران و زیان دچار گردید.
روشن است که در این ایات منظور از نَفس که با عظمت مخصوصی از آن یاد شده است روح انسان است بدون تفاوت میان مرد و زن.
ب- ؟
سوگند به انجیر و زیتون سوگند به طور سینا – که محل وحی خداوند بر حضرت موسی (ع) است و قسم به این شهر مکه که محل امن و امان و مرکز وحی الهی به حضرت خاتم الدنبیا محمد مصطفی (ع) است.
باید توجه داشت که انجیر و زیتون غذای جسم انسان و وحی الهی با روح انسان مربوط است و خداوند هم به غذای جسم و هم به غذای روح به هر دو سوگند یاد می کند و این چهار سوگند برای بیان مطلبی در ارتباط با خلقت انسان است، و آن اینکه: ما انسان را در نیکوترین قوام آفریده ایم.
نکته: در اینجا باید به این نکته نیز توجه کنیم که ایات قرآن مجید دارای دو جنبه است: «جنبة ظاهر»
و «جنبه باطن» و به جنبة باطن تنها اهل بیت عصمت (ع) راه دارند و آن ها مار ا راهنمایی می کنند و در این مورد روایاتی از اهل بیت (ع) وارد است برخی از آن ها می گوید منظور از «تین و زیتون» در این سوره حضرت مجتبی و حضرت سید الشهداء (ع) و مقصود از طور سینین حضرت امیر مؤمنان (ع) و منظور از هذالبلد الأمین حضرت پیغمبر اکرم (ص) است.
و می توانیم قوام هر چیز رُکن و پایة هستی آن چیز است، بنابر این مفاد آیه این است که ما انسان را در آنچه که به انسانیت او مربوط می شود و رکن و پایه و امتیاز خلقت اوست از قبیل عقل ، فکر، اراده و چهره و اندام، همت ، حبّ جمال و کمال خواهی، در نیکوترین و کامل ترین کیفیّت آفریده ایم.
بر این اساس خداوند ، تمام آنچه را که به مرد از لحاظ خلقت انسانی او داده است عیناً همان مزایا را بدون تفاوت به زن هم عنایت کرده است.
فضیلت و برتری هر فرد بر فرد دیگر – چه مرد و چه زن – «تقوا» است.
این دسته از آیات قرآن مجید می گویند: هر انسانی – چه مرد و چه زن – از دو انسان دیگر که یکی از آن ها مرد و دیگری زن است یعنی پدر و مادر خود به وجود آمده است و هیچ فردی به فرد دیگر فضیلت و برتری ندارد مگر به تقوا.
این قبیل آیات در حقیقت به این دو مطلب دلالت دارند:
الف- همة انسانها – از لحاظ پیوند نسبی – به یک پدر و مادر می رسند و همه با هم برادر و خواهر می باشند و تفاوت هایی که با گذشت قرون و اعصار از جهت رنگ ها، نژادها، قبیله ها ، لهجه ها و لغت ها به وجود آمده است همه و همه از عوارض زندگی است؛ بنابر این نباید شما با توجه به اینکه همه از یک جنس و برادر و خواهر هستید و خدای شما هم یکی است با تکیه به این عوارض پا از دائرة وحدت و اتحاد بیرون بگذارید و راه اختلاف و نفاق و دشمنی با هم را پیش بگیرید.
ب- فضیلت و برتری تنها به تقوا است.
می دانیم که تقوا دارای درجات متعددی است و با درجات ایمان و علم و عقل و اخلاق معاشرتی با مردم و اعمال شایسته و ملکات فاضله مانند تواضع و صبر و حلم و شجاعت … ارتباط دارد و آن کسی که دارای درجه بالاتری از تقوا است – چه مرد و چه زن – بر کسی که در مرتبة پایین تر از تقوا است چه مرد و چه زن برتری دارد. بنابر این زنی که دارای مرتبة عالی تر از تقوا است – هر که باشد – بر مردی که در مرتبة پایین تر است – هر کس باشد – فضیلت و برتری دارد.
؟
ای مردم ما همة شما را از یک مرد و یک زن به وجود آورده ایم و شما را به این منظور گروه گروه و قبیله قبیله قرار داده ایم که شناخته شوید، – بدانید – گرامی ترین شما در نزد پروردگار با تقواترین شما و خداوند دانا و باخبر است – و از مراتب و درجات تقوای شما آگاه است.
الگوسازی قرآن مجید از زن و مرد
می دانیم که ذکر مثال در محاورات معمولی و همچنین در بیان مطالب و مباحث علمی نقش مهمی در تفهیم و درک مطالب دارد و چون قرآن کریم براساس محاورات معمول بشری نازل گردیده لذا در موارد بسیاری مثال هایی آورده است.
بر این اساس همان طور که نمونه هایی از مردان صالح مانند پیغمبران عظام (ع) و اولیای خدا بمنظور الگوسازی ذکر کرده و نمونه هایی از متمرّدین و گناهکاران مانند فرعون و قارون و سامری را برای بَزحَذر داشتن از پیروی از آن ها تذکر داده است، نمونه ها و مثال هایی از زنان شایسته برای الگوسازی آورده و مثال هایی از زنان گناهکار و منحرف را بمنظور برحذر داشتن از پیش گرفتن راه آن ها نیز مورد تذکر قرار داده است.
اینک برای نمونه توجه کنید:
؟؟
یعنی: خداوند برای کافران مثلی زد:
زن نوح و زن لوط را آن دو زن همسران دو نفر از بندگان صالح ما بودند ولی چون راه خیانت را در پیش گرفتند ، همسر پیغمبر بودن هیچ نتیجه ای به حال آن ها نبخشید و به آن ها از جانب خدا گفته شد: اینک به همراه کسامی که وارد آتش جهنم می شوند شما هم وارد آتش بشوید.
مرد و زن جفت یکدیگر آفریده شده اند
دسته پنجم از آیات قرآنی آیاتی است که دلالت بر این مطلب دارد که زن جفت مرد آفریده شده است.
در این مورد برای بیشتر روشن شدن این مطلب باید توجه کنیم که قرآن مجید در موارد متعددی این حقیقت را بیان می کند که خداوند موجودات را جفت آفریده است.
در رابطه با این موضوع در چند مورد جفت خلقت شدن گیاهان را مورد تذکر قرار داده است.
برای نمونه: ؟؟
یعنی : زمین را می بینی (در فصل زمستان) که خاموش و آرام است اما هنگامی که ما از آسمان «آب» را بر آن فرو می ریزیم به حرکت در می آید و نمو می کند و از هر نوع گیاه ، جفتی بهجت زا به وجود می آورد.
و نیز: ؟؟
یعنی: خداوند از آسمان آب را نازل کرد و در نتیجه جفت هایی از انواع گیاهان را از زمین رویانیدیم.
باید دانست که تذکر «جفت بودن گیاهان» تنبیهی از جانب خداوند در رابطه با ازدواج گیاهان است و دلالت دارد که در جهان گیاهان مانند عالم جانوران، نر و ماده بودن حکم فرما است و در نتیجه ارتباط آن ها با هم ، بارور شدن گیاه صورت می گیرد و گیاه جدیدی متولد می شود.
جفت بودن موجودات عالم یکی از دلائل توحید است
موضوع جفت بودن موجودات جهان یکی از براهین خداشناسی است، چه اینکه در میان دو چیز تا یک نوع ارتباط و احتیاج به هم وجود نداشته باشد نمی توانند جفت یکدیگر باشند و این جفت بودن دلیل آن است که آفرینندة حکیم و توانا با قدرت و حکمت خود این دو موجود را با هم هماهنگ کرده است تا جفت هم باشند و لذا آیه شریفه را با عبارت «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» اختتام می بخشد. یعنی : شما شاید متذکر قدرت خدا باشید.
باید توجه کنیم که موضوع جفت بودن زن و مرد و اینکه خداوند زن را جفت مرد آفریده است در چندین جای قرآن با تعبیرات مختلف از قبیل:
«وَخَلَقْناکُمْ اَزْواجاض» ما شما را جفت جفت آفریدیم.
«ثُمَّ جَعَلَکُمْ اَواجاً» خداوند شما را جفت جفت قرار داد.
«وَ اللهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنفُسِکُم اَزْواجاً» «خداوند برای شما از جنس خودتان جفت قرار داد» ذکر شده است.
ولی در یک مورد تعبیر قرآن این است ؟؟
از جمله نشانه های حکمت و قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان جفتی آفریده تا با آن آرامش پیدا کنید و انس بگیرید و در میان شما محبت و عطوفت و مهربانی به وجود آورده است و در این موضوع برای متفکران عالم علائم قدرت و حکمت الهی پدیدار است.
نمونة دیگری از بی انصافی
در اینجا مناسب است که باز یک نمونه ای از بی انصافی و منفی نگری نسبت به زنان را که زبانزد بسیاری از منفی نگران است بشنوید.
این ها می گویند: حضرت آدم و حضرت حوا (ع) که در بهشت به سر می بردند و از جانب خدا از خوردن میوة مخصوصی منع شده بودند، شیطان در مقام وسوسه برآمد که آن ها را فریب بدهد تا از آن میوه بخورند.
اما او در این راستا اول به سراغ آدم (ع) رفت ولی وسوسه او در آدم تأثیر نکرد سپس به سراغ حوا رفت و او را در رابطه با خوردن آن میوه وسوسه کرد و او تحت تأثیر واقع شد و آدم (ع) را وادار به خوردن آن میوه کرد و در نتیجة آن لغزش، از بهشت اخراج شدند و به این زمین آمدند؛ بنابر این این حوا در این بلیّه مقصر است که یک زن است و او باعث این جریان گردید.
چند با آدم بلیس افسانه کرد
چونکه حوا گفت خور، آنگاه خورد
نقش زنان شایسته در موفقیت مردان بزرگ
و بالاخره برای اینکه با انصاف سخن گفته باشیم باید به این نکته – چنانکه در فصل چهرة زن در فرهنگ اهل بیت (ع) توضیح خواهیم داد – توجه کنیم که در جریان های زندگی مردان شایسته و موفق نوعاً یک زن شایسته و متعهد را در کنار آن ها می بینیم که در موفقیت آن ها این زن ها – خواه همسر آن ها است یا خواهر و یا مادر تأثیر فراوانی داشته اند و از این راه نقش مهم و منحصر زنها را در موفقیت مردان و پیشرفت جامعه به طور روشن می بینیم.
نقش زن ها در قیام ها و نهضت ها در کلام امام رضوان الله علیه
تاریخ این مملکت اسلامی سرشار از قیام و فداکاری زنان مسلمانی است که در مقاطع حساس کشور پیوسته نقش سازندة خود را ایفا نموده اند از باب مثال در جریان تحریم تنباکو و جریان مشروطه و مبارزه با استبداد، بانوان مسلمان چه نقش هایی آفریدند و چه حماسه هایی به وجود آوردند و در انقلاب اسلامی ایران همان طور که مردان متعهد در اصل انقلاب و در مدت 8 سال دفاع مقدس با فداکاری و شهادت طلبی و حماسه آفرینی نقشه های استکبار جانی را نقش بر آب کردند و سربلندی و اقتدار اسلامی و مملکت را فراهم ساختند، زنان متعهد این کشور نیز در تمام این جریانها نقش بسیار مهمی را ایفا کردند.
خوب است نقش زنان متعهد و مسلمان این مملکت در انقلاب اسلامی را از زبان بنیان گذار جمهوری اسلامی امام خمینی رضوان الله علیه بشنویم:
« در این نهضت زنان حق بیشتری از مردان دارند ، زنان مردان شجاع دامان خود بزرگ می کنند و قرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز ، اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شود ملت ها به شکست و انحطاط کشیده می شوند.
زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ ها هم شرکت می کردند، ما می بینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستادند خود و بچه های خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.»
«زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند.
ما باید امروز که روز زن و به حقیقت در ایران عزیز روز زن است به زنان خویش افتخار نماییم؛ چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از سرکبی آن در مقابل ابر قدرتها و وابستگان آنان در صف اول ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آن قدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است.
اینجانب در طول این جنگ صحنه هایی از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده، دیده ام؛ گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد و آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است با اینکه تمام صحنه ها چنین است ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود؛ آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت حال که نتوانستم به جبهه برم بگذار با این ازدواج ، دین خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.
عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمه های الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شما فرض کنید نمی توانند بیان و یا ترسیم کنند. و فداکاری و خداجوئی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمی تواند با معیارهای رائج ارزیابی کند».
چهرة زن در عصر پیغمبر (ص)
پس از بعثت پیغمبر اسلام (ص) و نزول قرآن به موازات تحولی که در همه ابعاد زندگی انسانها به وقوع پیوست، تحول وسیعی نیز دربارة موقعیت زن ها صورت گرفت و اکنون لازم است به شرح آن بپردازیم.
پیغمبر رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) که از جانب خداوند رحمان برای دعوت مردم به اسلام مبعوث شد، افق وسیع و درخشانی را به روی انسانها باز کرد.
آن حضرت برنامة تربیتی خود را بر اساس علم و ایمان و اخلاق و عمل شایسته و تقوا و تعهد پی ریزی نمود و نخستین درس خود را از تشویق مسلمانان به علم آموزی آغاز کرد، قرآن مجید تقریباً در هشتاد مورد از ترغیب به علم و عظمت عالمان سخن گفت و مخصوصاً با عبارت «یَرفَعِ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَ الَّذِینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» مقامات بلند صاحبان علم را روشن ساخت و حضرتش با تعبیر «؟؟؟؟»
یعنی «آموختن علم بر مرد و زن مسلمان فریضه است»، آموختن علم را یک وظیفه برای مسلمانان معرفی نمود و با عبارت «؟؟؟»
یعنی : «هر فرد مؤمنی که بمیرد و یک ورقه که بر آن مطالب علمی نوشته شده است را به یادگار بگذارد همان ورقه در روز قیامت پرده ای میان او و آتش جهنم خواهد شد» ارزش قلم و تصنیف و تالیف را پایه گذاری کرد.
در این میان همان طور که تعداد زیادی از مردان در مکتب با فضیلت آن حضرت ، با برداشتن گام های بلند در راه تحصیل علم و اندوختن معلومات به قله رفیعی از علم و کمال نائل شدند تعداد زیادی از زنان نیز در محضر نورانی آن پیغمبر بزرگوار (ع) برای کسب دانش و دستیابی به مهارت علمی و نویسندگی، از امکانات مساوی با مردان برخوردار شدند و هر یک مانند چراغی، فضای وسیع اسلامی را نور و گرمی بخشیدند.
اسماء دختر عمیس – هجرت و فداکاری و خدمات فرهنگی
اسماء دختر یزید بن سکن بانوی دین و خرد
اُم ایمن بانوی هجرت و علم و جهاد
ام سلیم دختر ملحان بانوی علم و اخلاق و جهاد
ام دارداء بانوی فضل و خرد و عبادت
ام عطیه انصاری بانوی دانشمندی که در هفت جنگ شرکت کرد
خوله همسر حمزه: عموی بزرگوار پیغمبر اسلام (ع) بانوی علم و فضیلت
نسیبه بانوی دانشمند و قهرمان میدان جنگ و همسر و مادر شهید
لیلا غفاری بانوی علم وجهاد
زنب همسر عبدالله بن مسعود راوی حدیث و تربیت کننده یتیمان
زینب ربیبة حضرت پیغمبر (ع) : فقیه ترین زنان عصر رسلت
ام سعد انصاری بانوی دانشمند و راوی حدیث
فضة حافظ قرآن و قهرمان میدان علم و اخلاص و عشق به ولایت
خنساء بانوی فصاحت و بلاغت و جهاد و تقدیم 4 فرزند در راه خدا
شرکت زنان در امور اجتماعی و بیعت با پیغمبر (ص)
پیامبر اکرم (ص) در سال دهم هجری به قصد انجام اعمال حج از مدینه به مکه سفر کرد. سفر پیامبر پیشتر به اطلاع مسلمانان نواحی مختلف رسیده بود، از این رو جماعت ها و گروه های بسیاری از مرد و زن برای اینکه اعمال حج را در حضور پیامبر (ع) انجام بدهند و آداب و مناسک حج را از خود پیامبر بیاموزند به مکه آمدند و همراه پیامبر حج گزاردند. پس از پایان اعمال حج و سخنرانی های چندی که پیامبر (ع) در مکه ایراد کرد و در ضمن آن ها مطالب بسیاری درباره معارف اسلامی و اصول و ارزشهای دینی بیان فرمود، کاروان ها عازم بازگشت به شهرها و محل زندگی خود شدند در این ضمن به صحرای کوهستانی وسیع ححفه در کنار غدیر خم رسیدند، در این محل جبرئیل فرشتة وحی الهی بر پیامبر نازل شد و این آیه را بر او خواند: ؟؟؟
ای فرستادة خدا دستوری که خدا برای تو فرستاده است را به مردم برسانع اگر نه تبلیغ رسالت نکرده ای خدا خود تو را از شر مردم نگاه خواهد داشت.
با توجه به اینکه ایام ماههای آخر عمر پیامبر (ص) بود (زیرا آن حضرت در حدود 70 روز پس از واقعه غدیر خم رحلت کرد) و فرستادة خدا همة احکام الهی را تبلیغ کرده بود معلوم است که این آیه مربوط به مسأله جانشینی است این بود که آن حضرت پس از نزول آیة بالا در صحرای غدیر درنگ کرد و پس از ادای نماز ظهر دستور داد منبری از جهاز شتران ساختند آنگاه فرمود تا همة آن جمعیت انبوه مرد و زن گرد آمدند. مورخان اهل سنت نوشته اند در آن محل 000/120 تن در پای آن منبر حضور داشتند.
پیامبر بزرگ اسلام در میان آن جمعیت انبوه و با شکوه بر آن منبر بالا رفت و دربارة نزدیک شدن مرگ خود – که پیشتر نیز در مکه به آن اشاره کرده بود – سخن گفت آنگاه وحی و دستور خداوند را درباره تعیین جانشین خود ذکر کرد و باز به مردم یادآوری کرد که او پیغمبر خدا بوده است همة احکام خدا را ابلاغ کرده است و اکنون می خواهد اخرین مسدلة مهم دینی را بگوید.
آنگاه علی بن ابی طالب (ع) را پیش خود خواند، نخست او را کنار خود نگاه داشت سپس ست او را گرفت و بلند کرد، به طوری که – به گفتة مورخان – سپیدی زیر بغل هر دو دیده شد و در چنان شرایطی از روی ان منبر با حضور آن جمعیت و با آن وضعیت حساس – که در وسط راه و در میان دشت و سنگ و کوه و در هوایی بسیار گرم ، کاروانها را متوقف ساخته بود – پس از خواندن آیاتی از قرآن و ذکر سخنانی مربوط به رسالت و جانشینی و نزدیک شدن مرگ خویش با صدای بلند فرمود:
«مَن کُنتَ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولاهُ …»
هر کس که من تا کنون مولا و سرپرست و پیشوای او بودم پس از این علی مولا و سرپرست و پیشوای اوست.
آنگاه دعا کرد در حق آنان که علی را یاری کنند و نفرین کرد آنان را که او را ترک گویند و بی یاور بگذارند.
پس از اینکه مراسم تعیین علی بن ابی طالب (ع) برای جانشینی و خلافت بوسیله پیامبر اکرم (ص) پایان یافت و دین اسلام از نظر ادامة رهبری نیز معین و کامل شد و چگونگی سرپرستی امت پس از پیامبر روشن گشت ، این آیه فرود آمد:
؟؟
امروز دینتانرا برای شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام ساختم و اسلام را برای شما برگزیدم تا دین شما باشد.
در اینجا مردم، زن و مرد به امر پیغمبر (ص) پیش آمدند و با علی (ع) بیعت کردند و او را مولای خویش خواندند در این مورد بود که پیغمبر اکرم (ص) او را امیر المومنین (ع) نامید و سه شبانه روز در سرزمین غدیر خم توقف کرد تا همه مردم، مرد و زن با آن حضرت بیعت کنند و بیعت زن ها در این مورد نیز مانند بیعت با پیغمبر اکرم (ص) که ذکر کردیم صورت گرفت.
جریان نصب و تعیین حضرت امیر مؤمنان (ع) برای خلافت و جانشینی بعد از ارتحال پیغمبر اسلام (ص) در غدیر خم به شرحی که ذکر گردید یکی از مسلمیّات تاریخ شیعه و اهل سنت است و صدها دانشمند، و محدث و مورخ و مفسر از اهل سنت نیز حدیث غدیر و واقعة ان را مانند طبری و ابن اثیر و احمد بن حنبل نقل کرده اند.
و در این عصر یکی از علمای بزرگ ما حضرت علامه امینی در کتاب عظیمی که به نام الغدیر تالیف کرد برای واقعة غدیر بیش از 360 سند از کتاب های معتبر علمای اهل سنت گرد آورد و در کتاب ذکر کرد.
؟؟
و نظر ما فعلاً در ذکر جریان غدیر خم به این مطلب است که زنان نیز مانند مردان در بیعت خلافت که سرنوشت امت اسلامی به آن بستگی دارد، در محضر مبارک پیغمبر (ص) و با نظر ان حضرت حضور داشتند و شرکت کردند.
امر به معروف و نهی از منکر وظیفه مشترک زن و مرد
می دانیم یکی از فرائض بزرگ اسلامی موضوع امر به معروف و نهی از منکر است که در قران کریم در 8 جا مورد تاکید قرار گرفته و در فرهنگ حضرت رسول اکرم (ص) و اهل بیت گرامی اش اساس همه خوبی ها و ارزش ها و وسیلة ریشه کن ساختن همه بدیها معرفی شده است.
حضرت پیغمبر (ص) فرمودند: ؟؟
یعنی : مردم تا هنگامی که به ادای وظیفة امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنند و یکدیگر را در خیر کمک می نمایند فضای زندگی آن ها فضای خیر و صلاح خواهد بود ولی موقعی که این فریضة الهی را ترک کنند، برکت ها از زندگی آن ها سلب می شود و برخی از آن ها بر بعض دیگر (بر اساس روایات دیگر اشرار بر اخیار) مسلط می گردد و در آسمان و زمین یار و یاوری برای خود به دست نمی آورند.
حضرت باقر (ع) فرمود : ؟؟؟
یعنی : امر به معروف و نهی از منکر، راه پیغمبران خدا و طریق شایستگان در گاه خداوند است.